صفحه ی پنج
صفحه ی پنج

صفحه ی پنج

هشت


چشمام بستست

میخوام باز کنم نمیشه

تازه به خودم میام میبینم 

یه چشم بند روی چشمامه

دست میکشم روی موهام

بازش میکنم

باز میکنم چشمام رو

روی زمین پر از ادم

انگار که زمان ثابت شده باشه

صدا میاد

صدای این جعبه کوکیا 

که نتونستم اسمشون رو هیچ وقت یاد بگیرم

سعی میکنم از روی ادما رد  نشم

درست مثل وقتایی که میرم قبرستون

پا روی قبرا نمیزار م

زمین خیس از

خون و ترشحات بدن ادما

اسمون شده ابی خاکستری

کاش یه سیگار داشتم

گوش میدم

هنوز صدای اون  جعبه که هیچ وقت اسمش رو یاد نگرفتم

رو میشنوم

لخ لخم میام سمتش

ته اون خیابون نشستی

خوب نگات میکنم

میترسم یادم بره تصویرت

چشمام رو میبندم  و خوب حفظت میکنم

آبی خاکستری خون

قدمام تند میشه

میخوام بدو ام بیام

تند تند میدوم سمتت

که پام گیره میکنه

به دست  یه زن

پا مو می خوام بکشم بیرون


دارم تصویرت رو حفظ میکنم

که یهو لیز میخورم

روی خون و ترشحات بدن آدما

پا میشم بیام سمتت


پیرهن سفیدی که برام خریدی

شده 

آبی  خاکستری خون

خون میچکه از سرم

تصویرت و حفظ میکنم

من دو تا ادم روی زمین باهات فاصله دارم

و تو داری ساز میزنی

و من دارم دور خودم میچرخم

خون ریخته تو صورتم

میچرخم دوره خودم

دایره دایره

درست مثل عروسک کوکی روی اون جعبه

روی اون جعبه

که بهم دادی

تصویرت و حفظ میکنم

میچرخم  و تو ساز میزنی

تصویرم به خاطرت بسپر

آبی خاکستری خون



https://soundcloud.com/alternativemusic-666/hadi-pakzad-ft-belle-triste


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد