دستگیره قدیمی فلزی روی در رو میچرخونم
باد سرد میخوره تو پیشونیم
یادم نیست چطوری رسیدم این جا اصن
پله های کثیفشو یکی یکی میرم بالا
یهو سرم میخوره تو شیشه
زل میزنم به خودم
در میره کنار
یادم نیست اصن چطوری رسیدم اینجا
یه ریز داره برام از
مضرات سیگار و چهل سالگی میگه
یه نصفه بیسکوییت میدی دستم
توی اون یقه اسکی خاکستری
اگه چله بشینن موهات
توی اون بالکن برفی
میخندم
یهو گوشم و میکشه
میگه چقدر گوشت پر پیچ و خمه!
هیچیت نیست
التهاب داره
دستکاریش کردی!؟
این طوری پیش بری به چهل نمیرسی
زل میزنم به ماسک روی دهنش
کاش تهران خراب شه رو سرمون
اره میخواستم همینو بگم ،نگفتم
از کی نمیشنوی!؟
یادم نیست اصن چطوری رسیدم اینجا