صفحه ی پنج
صفحه ی پنج

صفحه ی پنج


یک

فکر میکنم که تقصیر من است که فلان روزها حرف نزدم، نگفتم ناراحتم یا عصبانی، زنگ میزنم ، جواب نمیدهد، پیام میدهد که برای این ٥ دقیقه ها دیر شده، فکر میکنم که باید این ها را میگفتم مینویسم ، سند میکنم، میبیند، جواب نمیدهد.


دو

مثل همیشه فکر میکنم که کم کاری کردم، باید بیشتر پشتیبانی میکردم ، باز فکر میکنم نکند به من نیاز باشد، نکند کلمه و جمله مربوط به خودم رو نگفته باشم، زنگ میزنم، مسدودم.


سه


تلاش میکنم حرف بزنم، بهتر حرف بزنم، خوب نشان دهم، در اغوش بگیرم،مشخص باشم، درک کنم، پیام میدهم، جواب میدهد، موکول میکند به چند روز اینده ، محو میشود.


چهار:

من تمام انچه که بود، کردم، تمام ان چه که در سال های پیش، ماه های پیش، روزهای پیش، ساعت های پیش از من بر می امده، زنگ زدم، حرف زدم، دیر ، زود، بی وقت، جا به جا، حتی نه برای عوض کردن نتیجه ای، این تنها چیزیست که خودم را از خودم راضا میکند، برای خودم مینویسم، خودم میبینم، خودم از دور میبینم ، خودم را از دور میبینم، اینجاست که از اما استفاده میکنم، حالا، اما، به قدر مکفی میکنم ، نه بیش، نه کم، قدم های لازم، نه بیشتر و بعد سیگار میپیچم، چایی میریزم و نگاه میکنم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد